تاریخ: ۳۰ آذر ۱۳۹۸ ، ساعت ۱۶:۰۰
بازدید: ۹۷
کد خبر: ۷۶۰۶۶
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

باید که فکر عاقبت از ابتدا کنیم!

می متالز - صنعت سرب و روی یکی از مهم‌ترین صنایع معدنی است که پیش روی خود، مسیر بلندی را در راستای پیمودن جاده توسعه می‌بیند؛ توسعه‌ای که شامل تمامی بخش‌های اکتشاف، استخراج و فرآوری شود. با این تفسیر، برای توسعه معدنی، به یک نقشه راه احتیاج است تا معادن به سمت بی‌رویه مصرف شدن و رسیدن به پایان عمر خود، آن هم در شرایطی که کمبود مواد اولیه بیداد می‌کند، نروند.
باید که فکر عاقبت از ابتدا کنیم!

به گزارش می متالز، در دو دهه اخیر، شعار معدن به جای نفت از مهم‌ترین شعارهای دولتی بود که در حد شعار باقی ماند. در واقع سیاست‌گذاری‌های شتاب‌زده در بخش معدن، به خصوص معادن سرب و روی، باعث به ‌وجود آمدن نوعی شعارزدگی در بحث معادن شد. لذا وقتی از معدن سخن می‌گوییم، پیش از آنکه پای استخراج را پیش بکشیم، باید به اکتشافات جدید و توزیع متوازن ماده اولیه میان کارخانه‌های کنسانتره‌سازی و تولید شمش بیندیشیم.

از طرفی صنعت سرب و روی در ایران دارای قابلیت‌های بالقوه بسیاری است که اگر توجه ویژه‌ای به آن بشود، قطعا جایگاه سرب و روی ایران در صحنه بین‌الملل، ارتقا خواهد یافت. بنابراین فعال کردن این پتانسیل؛ یعنی مرز اکتشافی ذخایر سرب و روی کشور، صرفا در شمال غرب ساکن نشود و از یک کمربندی پر شیب و پر عیار به جنوب شرق حرکت کند. اگر توسعه اکتشافات جامه عمل بپوشد و از حالت شعارزدگی خارج شود، می‌توان با کمترین لغزش در میان دامنه کمربند گام برداشت و حتی به معادن متروک جان دوباره بخشید.

با این حال، چالش‌ها در زمینه سرب و روی کشور، آنچنان است که گویا سرب بر دهان حلاج زده‌اند و از او می‌خواهند دم نزند؛ بی‌آنکه بدانند حلاج مرده است! امروزه دو چالش اساسی در هم تنیده در صنعت سرب و روی وجود دارد که یکی وضعیت ضعیف اکتشافات معدنی و دیگری واردات خاک از کشورهای همسایه است. این دو موضوع، موافقان و مخالفان جدی دارد؛ برخی‌ها معتقدند که با توجه به وجود ذخایر عظیم سرب و روی کشف نشده در ایران، بزرگ‌ترین ضربه در پیمایش مسیر کشف این ذخایر، واردات مواد اولیه است. از طرفی استدلال موافقان واردات، بر پایین بودن ارزش‌افزوده مواد خام است که به ‌وسیله آن می‌توان علاوه بر حفظ منابع و ذخایر داخلی، منابع خارجی را با ارزش‌افزوده بالا صادرات کرد.

برخی مخالفان نیز می‌گویند زمانی واردات خاک یا همان مواد اولیه از کشوری مثل ترکیه آغاز شد که مهم‌ترین تامین‌کننده مواد اولیه در کشور (معدن انگوران) به انتهای ذخایر خاک اکسیدی خود رسیده بود. چراکه اغلب شرکت‌ها که بنیان تکنولوژی فرآوری کارخانه خود را بر خاک اکسیدی گذاشته بودند، برای تامین مواد اولیه مورد نیاز خود به خاک همسایه دست انداختند و همین باعث شد اکتشاف معادن در هاله‌ای از ابهام باقی بماند.

از طرفی پرسش دیگر مخالفان این است که اگر بخش کوچکی از درآمد معدن بزرگی همچون انگوران را از همان ابتدا، در بخش اکتشافات و تکنولوژی سرمایه‌گذاری می‌کردند، کارخانه‌داران به سمت واردات مواد اولیه هجوم نمی‌بردند. لذا پرسش آن‌ها از دولت این است که چرا منابع حاصل از استخراج و فروش ذخایر معدن انگوران در توسعه اکتشافات سرمایه‌گذاری نشد؟!

منابع خاک اکسیدی در دنیا به شدت محدود است و مخالفان واردات، به این اذعان می‌کنند که از زمان آغاز واردات خاک سرب و روی از کشور ترکیه، این کشور هم با خطر اتمام منابع خاک اکسیدی مواجه شده است. لذا به نظر می‌رسد ایران و ترکیه به پایان منابع اکسیدی خود نزدیک می‌شوند و همین امر باعث به تکاپو افتادن اغلب فعالان سرب و روی شود و فریاد بزنند که «ای داد! اکتشافی صورت نگرفته است!»

بنابراین با توجه به چالش‌های پیش رو، به ‌نظر می‌رسد تنها راه بقای صنعت سرب و روی ایران، توجه ویژه به اکتشاف با به کارگیری تکنولوژی است واین امر تنها با تزریق منابع حاصل از فروش ذخایر استخراج‌شده و همچنین درآمد حاصل از صادرات به برنامه‌های اکتشافی امکان‌پذیر خواهد بود. بنابراین وقتی که توانستیم به چنین رویکرد زیرساختی در معادن سرب و روی دست پیدا کنیم، آنگاه می‌توان به واردات خاک به شرط ایجاد ارزش‌افزوده بالا، نگاه جانبی داشته باشیم.

عناوین برگزیده